سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هی چی بگم؟!
همسر یکی از فرماندهان پاسگاه که به تازگی هم
ازدواج کرده و چندین ماه از زندگیشان دور از شهر و بستگان در منطقه خدمت
همسرش می گذشت بدجوری دلتنگ خانواده پدری اش شده بود چندین بار از شوهرش
درخواست می کند که برای دیدن پدر ومادرش به شهرشان به اتفاق هم یا به
تنهایی مسافرت کند ولی هر بار شوهرش به بهانه ای از زیر بار موضوع شانه
خالی می کند. زن که در این مدت با چگونگی برخورد ماموران زیر دست شوهرش و
بعضا مکاتبات آنها برای گرفتن مرخصی و غیره هم کم و وبیش آشنا شده بود به
فکر می افتد حالا که همسرش به خواسته وی اهمیتی قائل نمی شود او هم به
صورت مکتوب و به مانند ماموران درخواست مرخصی برای رفتن و دیدن خانواده اش
بکند ، پس دست به کار شده و در کاغذی درخواست کتبی به این شرح می نویسد:

" جناب ....
فرمانده محترم ...
اینجانب ....... همسر حضرتعالی که مدت چندین ماه است پس از ازدواج با
شما دور از خانواده و بستگان خود هستم حال که شما بدلیل مشغله بیش از حد
کاری فرصت سفر و دیدار بستگان را ندارید بدینوسیله درخواست دارم که با
مرخصی اینجانب به مدت ... برای مسافرت و دیدن پدر ومادر واقوام موافقت
فرمائید ."
" با احترام ..... همسر شما "

و نامه را در پوشه مکاتبات همسرش می گذارد.

چند وقت بعد جواب نامه به این مضمون بدستش میرسد:

*"*سرکار خانم ...
عطف به درخواست مرخصی سرکار عالی جهت سفر برای دیدار اقوام *با درخواست شما به شرط تامین جانشین موافقت میشود."*
نظرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/1/22 توسط امیر سراجی
ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/1/19 توسط امیر سراجی
-هر دو تاشون فکر می کنن جامعه درکشون نمی کنه.

2-به
دو تاشون اگر رو بدی سوارت میشن

3-هر دوشون می تونن 200.000 تومان رو در 2
ساعت خرج کنند.

4-هردوتاشون با والدینشون دعوا و درگیری دارند
.

5- مهمترین ویژگی هر دوتاشون تغییر شخصیتشونه
.

6-دو تا شون در ظاهر دشمن خونی
جنس مخالف هستند اما در باطن دلشون واسه جنس مخالف غش و ضعف میره.

7-دو
تاشون از دروغ متنفرن اما هیچ وقت حرف راست نمی زنند!

8-دو تا شون تا سن 20
سالگی 3 بار عاشق میشن و در عشق شکست می خورند! از 20 به بعد هم تو رویا سیر میکنن و تو 40 سالگی که از رویا بیرون می آیند می بینن اطرافشون 5-6 تا بچه و بدبختی و بی پولی و ... هستش واسه همین این دفعه میرن تو کما و سکته میزنند!!!

9-وقتی با
یه پسر یا دختر ایرونی قرار میزاری باید 2 ساعت دیرتر به محل قرار بری تا علف زیر پات جوانه نزنه!


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/16 توسط امیر سراجی
وقتی مردان می گویند .... یعنی : ؟
برای من فرقی نمیکنه دیوار آشپزخونه چه رنگی باشه
یعنی : تا وقتی که آبی، سبز، زرد، صورتی، مشکی، یشمی، خاکستری، عنابی، سفید و ... نباشه اشکالی نداره

این یه کار، مردونه است
یعنی : تو این کار هیچ منطق درستی نیست و تو هم سعی نکن دلیلی برایش پیدا کنی

میخواهی تو درست کردن شام کمکت کنم؟
یعنی : پس چی شد این شام ؟ چرا رو میز آماده نیست

چه فکر خوبی !
یعنی : این کار شدنی نیست و من کل روز رو برات کرکری می خونم وحالت رو می گیرم .

بله عزیزم یا حتما حتما
یعنی : این یکی اصلا معنی نداره و چون شرطی شده ام از دهنم پریده

زنم منو درک نمیکنه !
یعنی : همه قصه ها و خاطره های منو شنیده و دیگه خسته شده

ماجرایش طولانیه و سر فرصت برات تعریف می کنم
یعنی : اصلا خودم هم نفهمیدم چی شد

من اخیرا" خیلی ورزش می کنم
یعنی : باتری کنترل از راه دور تلویزیون تمام شده

دسپتخت تو مثل دستپخت مادر مرحومم می مونه
یعنی : تو هم که غذا رو می سوزونی

کمی استراحت کن عزیزم خسته شدی!
یعنی : بابا این جارو برقی رو خاموش کن می خوام فیلم ببینم

چه جالب!
یعنی : آخ که چقدر حرف می زنی

عزیزم مادیات در عشق ما هیچ نقشی نداره !!
یعنی : باز سالگرد ازدواجمون رو فراموش کردم و کادو نخریدم

این واقعا" فیلم خوبیه !
یعنی : تو این فیلم پر از بکش بکش و بزن بزن و ماشین سواریه

من برای این کارم دلیل دارم
یعنی : بذار فکر کنم ببینم چه دلیلی می تونم برای این کارم پیدا کنم

منظورت چیه؟ تو که لباس داری؟
یعنی : یادت رفته چهار سال پیش برای خودت لباس خریدی؟

ما تو کار خونه با هم مشارکت می کنیم
یعنی : من ریخت و پاش می کنم او جمع و جور می کند



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/16 توسط امیر سراجی
روش 100 در100عملی و موثر
از زبان خانومی که شوهرشو ترک داده :
من بعد از خوندن صحبتهای معاون سلامت تصمیم به وادار کردن شوهرم به ترک
سیگار کردم و بسرعت برگه ای برداشتم و مطالب زیر رو در اون نوشتم و به در
یخچال چسبوندم.
از امروز تصمیم گرفتم تو رو به ترک سیگار وادار کنم و به همین خاطر قوانین زیر از همین الآن در خانه لازم الاجرا می باشد:
قانون شماره 1: هر روزی که لباسهات بوی سیگار بده به یکی از مجازاتهای زیر (البته به انتخاب خودت) محکوم می شوی:
1 شستن ظرفهای ناهار و شام
2 خوردن هفت هشت ضربه ملاقه به سرت
3 دعوت مامانم اینا و داداشم اینا برای صرف ناهار(که به احتمال 99 درصد برای صرف شام هم می مونند!)
تبصره: البته مورد شماره 1 انحرافیه و نمی تونی اون رو انتخاب کنی، چون تو
این کار رو نه به عنوان مجازات بلکه به این خاطر که وظیفه ات است هر روز
انجام می دی!!



قانون شماره 2: اگه توی جیبت کبریت یا سیگار پیدا کنم، یکی از چهار عمل زیر رو باز هم به انتخاب خودت عملی می کنم:
1 قهر می کنم می رم خونه مامانم اینا و بعد ده روز و پس از یه عالمه منت کشی برمی گردم خونه.
2 یک گردنبند، دستبند، النگو و یا یک مورد مشابه اینا به انتخاب خودم باید برام بخری!!
3 خودت بگو با ملاقه بزنم یا کفگیر؟!
4 با همون کبریت و به کمک مقداری مواد آتش زا تنبیهت می کنم.



تبصره: خودت می دونی من از این سوسول بازیها خوشم نمی آد
پس گزینه اول منتفیه، دیگه هم حوصله زدن با ملاقه تو سرت رو ندارم، چون
همه ملاقه ها و کفگیرام کج و کنجول شدن و دیگه حیفم می آد وسایل آشپزخونه
رو خراب کنم، گزینه آخری هم وجدانی خیلی خشونت داره و به علت این که بچه
مون هفت سالشه و دیدن این صحنه ها برای بچه های زیر 12 سال مناسب نیست این
گزینه رو هم نمی تونی انتخاب کنی، پس فقط می مونه گزینه دوم ...!!



قانون شماره 3: در صورتی که یقین حاصل کنم سیگار رو ترک کردی، می تونی یکی از موارد زیر رو به عنوان جایزه انتخاب کنی:
1 به مدت 24 ساعت از شستن ظرف، لباس و... هرگونه انجام کار در خانه معاف باشی.
2 به عنوان تلافی این چند سال و چند هزار ضربه ملاقه، تو هم یک بار با ملاقه بزنی تو سرم!
تبصره: گزینه اول الکیه و نمی تونی انتخابش کنی، چون می ترسم بد عادت بشی و تنبل و تن پرور بار بیآی!!
اگه هم جرأت داری گزینه دوم رو انتخاب کن!!
"با تشکر، همسر مهربان و دلسوزت"
بازم همون خانومه: شوهرم بعد یک هفته به این نتیجه رسید به نفعشه سیگار رو
ترک کنه! (چون با سر بانداژ شده باید از خونه بیرون می رفت و جیبش شده بود
پر چک برگشتی)



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/16 توسط امیر سراجی
سالگرد ازدواج
1) زن: عزیزم امید وارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.
2) مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟

روز زن1)زن: عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه
2)مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)


روز مرد1) زن: وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.
2) مرد: حالا اشکال نداره عزیزم، سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی میاد)

40 روز بعد از تولد بچه1) زن: وای مامانی بازم گرسنه هستی؟ (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی؟)
2)مرد: با دهان پر(نه عزیزم ندیدم، راستی عزیزم شیر خشک چقدر خوشمزه است؟)

40 سال بعد1)زن: عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم
2)مرد: یعنی دیگه کیک نخوریم ؟

2 ثانیه قبل از مرگ1) زن: عزیزم همیشه دوستت داشتم
2) مرد: گشنمه

وصیت نامه
1) زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم و نثارشان می کردم تمام زندگی ام را!!
2) مرد: شب هفتم قرمه سبزی بدید!

اون دنیا1)زن : خطاب به فرشته ی مسئول: خواهش می کنم ما را از هم جدا نکنید، نه... نه... عزیزم... خدایا به خاطر من...
(و سر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت)
2)مرد: خطاب به دربان جهنم: حالا توی بهشت شام چی میدن



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/16 توسط امیر سراجی
خوب حتمآ چیز هایی راجع به دروغ سیزده یا همان اول
آپریل می‌دانید. در این روز مردم خیلی از کشور ها به عنوان یک رسم به
همدیگر یک دروغ درست و حسابی می‌گویند که البته شرکت های بزرگ و حتی رسانه
ها هم از این موضوع عقب نمانده و یک دروغ جنجالی به مردم می‌گویند. البته
همین دروغ ها خیلی وقت ها باعث ایجاد دردسر هم می‌شوند مثلآ مردم بعضی از
خبر های واقعی و مهم را دروغ می‌پندارند و این خود مشکلاتی را به بار
می‌آورد.



- Gmail Paper: یکی از دروغ های بزرگ شرکت گوگل معرفی سرویس جدیدی به
نام Gmail Paper بود ، گوگل به مردم وعده داد که از این به بعد می‌توانند
ایمیل های خود را روی کاغذ برای فرد مورد نظر ارسال کنند. یعنی شما ایمیل
را می‌نوسید و گوگل آن را چاپ می‌کند و به آدرس پستی گیرنده می‌برد.



گوگل حتی وعده داده بود که عکس های ضمیمه شده در ایمیل با کیفیت بالا
روی کاغذ های مخصوص چاپ می‌شوند. و همه‌ی اینها کاملآ مجانی است.



- Google TiSP: در جریان یکی از دروغ های بسیار بزرگ ، گوگل اعلام کرد
به مردم از طریق شبکه‌ی فاضلاب اینترنت وایرلس رایگان ارائه می‌کند. به
این صورت که متخصصان گوگل شبکه‌ی فاضلاب را با فیبر نوری پوشش می‌دهند و
شما فقط کافی است در سایت ثبت نام کنید تا پکیج مخصوص گوگل به همراه
راهنمای نصب برای شما ارسال شود. سپس کابل مخصوص را به Router وایرلس وصل
کرده و سر دیگر آن را درون توالت انداخته و سیفون را می‌کشید. حالا دست
هایتان را بشورید و از اینترنت لذت ببرید.



فقط تصور کنید روزی را که پارس آنلاین همچین ادعایی بکند !!



- Google PigeonRank: در جریان یکی از شوخی های گوگل صفحه‌ای در سایتش
درست کرد مبنی بر تکنولوژی گوگل و اینکه چگونه گوگل با این سرعت بهترین
نتایج را نشان می‌دهد و آنها را به ترتیب مفید بودن لیست می‌کند. گوگل
نوشته بود با کمک کبوتر ها ! به این صورت که وقتی شما یک عبارت را سرچ
می‌کنید ابتدا نتایج با سرعت خیلی بالا برای کبوتر ها به نمایش در می‌آید
و به خاطر حافظه‌ی خوب کبوتر در به خاطر سپردن وضعیت اجسام او کوچک ترین
تغییر در سایت را می‌بیند و به دستگاه مربوط یک بار نوک می‌زند و به این
ترتیب سایت های زنده و فعال به خوبی مشخص می‌شوند. هر یک نوک کبوتر را یک
Pigeon Rank می‌گویند و سایت هایی که رنک بیشتری داشته باشند در صدر نتایج
جستجو قرار می‌گیرند.



گوگل در ساختن صفحه های دروغین چنان مهارت و جدیتی به خرج می‌دهد که
جای شکی برای کسی باقی نمی‌ماند ، مثلآ در صفحه‌ی Pigeon Rank نوشته
عده‌ای سعی می‌کنند با گذاشتن عکس غذای کبوتر و… نوک های بیشتری کسب کنند
که البته این راهشان عملی نیست!



شاید الان به نظر شما خیلی احمقانه به نظر برسد ولی وقتی برای اولین
بار این خبر را در صفحات گوگل به صورت خیلی جدی ببینید احتمالآ شما هم
باور می‌کنید. حتی بعضی از وبلاگ نویس های بزرگ نیز بلافاصله خبر را منتشر
کردند ، آنها هم باور کرده بودند.

البته در نظر داشته باشید که فضای چند گیگابایتی جیمیل آن هم زمانی که
بیشترین فضا ها ? تا ? مگابایت بود هم در روز اول آپریل معرفی شد و خیلی
ها اول فکر کردند این فقط یک شوخی است. گوگل از این ترفند استفاده کرد که
این خبر به عنوان شوخی گوگل توسط مردم پخش شود و سپس اعلام کند که او عین
حقیقت را گفته است که نتیجه همین سرویس پرطرفداری شد که الان می‌بینید. پس
اگر امسال هم چیز عجیبی از گوگل شنیدید زود قضاوت نکنید.



?- کوییدیچ درفضا: در اول آپریل سال ???? ناسا در قسمت تصویر
روزانه‌اش اعلام کرد اولین مسابقه‌ی کوییدیچ در فضا برگزار شده و آمریکا
نیز روسیه را شکست داده و گوی طلایی را زود‌تر بدست آورده.

کوییدیچ یک بازی تخیلی است و اولین بار توسط J.K Rowling در کتاب های هری پاتر معرفی شد.



کشف آب در مریخ: ناسا در اول آپریل سال ???? اعلام کرد منابعی از آب
را روی مریخ (Mars) کشف کرده. تصویر این خبر فقط یک لیوان آب بود که روی
دو تا شکلات مارس گذاشته شده بود. (Water On Mars)

- گجت های فوق‌العاده پیشرفته: سایت IWoot گجت های فوق العاده‌
پیشرفته‌ای مثل دوست دختر روبات و Memory Stick مخصوص مغز را معرفی کرد که
جنجال بزرگی به راه انداخت.



سایت ThinkGeek هم هر سال گجت های دروغین زیادی معرفی می‌کند که لیست آنها را می‌توانید در اینجا ببینید.

- کاهش جاذبه‌ی زمین: در سال ????یکی از منجمان به نام Patrick Moore
به مخاطبان رادیو اعلام کرد دقیقآ راس ساعت ?:?? اول آپریل به خاطر یک
پدیده‌ی نجومی جاذبه‌ی زمین کم می‌شود و مردم می‌توانند با پریدن در همین
لحظه حس معلق بودن در هوا را تجربه کنند. خیلی از کسانی که این حرف را
باور کرده بودند و پریده بودند به BBC زنگ زدند و گفتند که موفق شده‌اند.
این حس فقط به آنها تلقین شده بود.

- رنگی شدن تلویزیون: در سال ???? در سوئد فقط یک کانال تلویزیونی
وجود داشت و همه‌ی تلویزیون ها هم سیاه سفید بودند ، در همین حین یکی از
مهندسین شبکه‌ی تلویزیونی به استودیو پخش خبر آمد و به مردم اطلاع داد به
لطف فناوری جدید همه‌ی مردم می‌توانند با کشیدن یک لایه نایلونی بر روی
شیشه‌ی تلویزیون های خود تصاویر را رنگی دریافت کنند اما نهایتآ آنها
مجبور شدند ? سال برای گرفتن تصاویر رنگی صبر کنند.

- درخت ماکارونی: در سال ???? شبکه‌ی BBC اعلام کرد کشاورزان سوییسی
توانسته‌اند درخت ماکارونی بکارند و از آن ماکارونی برداشت می‌کنند. حتی
تصاویرساختگی کوتاهی هم پخش شد که باعث شد خیلی از مردم باور کنند. BBC
بعدآ اعلام کرد افراد زیادی تماس گرفتند و در مورد نحوه‌ی کاشتن ماکارونی
از ما سوال کردند.

- ساعت Big Ben دیجیتال می‌شود: در سال ???? BBC اعلام کرد ساعت Big
Ben که یکی از بناهای تاریخی انگلیس به شمار می‌رود قرار است دیجیتال شود.
BBC بلافاصله با تماس های زیادی مواجه شد که اکثرآ خواستار لغو این طرح
بودند.


نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/1/15 توسط امیر سراجی
داستان درباره کوهنوردی ست که می خواست بلندترین
قله را فتح کند .بالاخره بعد از سالها آماده سازی خود،ماجراجو یی اش را
آغاز کرد.اما از آنجایی که آوازه ی فتح قله را فقط برای خود می خواست
تصمیم گرفت به تنهایی از قله بالا برود.
او شروع به بالا رفتن از قله کرد ،اما دیر وقت بود و به جای چادر زدن همچنان به بالا رفتن ادامه داد، تا اینکه هوا تاریک تاریک شد.

سیاهی شب بر کوهها سایه افکنده بود وکوهنورد قادر به دیدن چیزی نبود .
همه جا تاریک بود .ماه و ستاره ها پشت ابر گم شده بودند و او هیچ چیز نمی
دید .

در حال بالا رفتن بود ،فقط چند قدمی با قله فاصله داشت که پایش لغزید و با
شتاب تندی به پایین پرتاب شد .در حال سقوط فقط نقطه های سیاهی می دید و به
طرز وحشتناکی حس می کرد جاذبه ی زمین او را در خود فرو می برد . همچنان در
حال سقوط بود ... و در آن لحظات پر از وحشت تمامی وقایع خوب وبد زندگی به
ذهن او هجوم می آورند.


ناگهان درست در لحظه ای که مرگ خود را نزدیک می دید حس کرد طنابی که به دور کمرش بسته شده ، او را به شدت می کشد


میان آسمان و زمین معلق بود ... فقط طناب بود که او را نگه داشته بود و در
آن سکوت هیچ راه دیگری نداشت جز اینکه فریاد بزند : خدایا کمکم کن ...

ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می خواهی ؟

- خدایا نجاتم بده
- آیا یقین داری که می توانم تو را نجات دهم ؟

- بله باور دارم که می توانی

- پس طنابی را به کمرت بسته شده قطع کن ...

لحظه ای در سکوت سپری شد و کوهنورد تصمیم گرفت با تمام توان اش طناب را بچسبد .

فردای آن روز گروه نجات گزارش دادند که جسد یخ زده کوهنوردی پیدا شده ...
در حالی که از طنابی آویزان بوده و دستهایش طناب را محکم چسبیده بودند ،
فقط یک متر بالاتر از سطح زمین...


نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/1/15 توسط امیر سراجی
ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/1/15 توسط امیر سراجی
در بدن انسان چه خبره؟!




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/1/15 توسط امیر سراجی
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

امیر سراجی

amir_farari2005@yahoo.com
bahar 20