سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هی چی بگم؟!
پسرا و دخترا چه جوری از دستگاه عابر بانک پول میگیرن ؟
اول پسرا
1.با ماشین میرن سراغ بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک
2. کارت رو داخل دستگاه میذارن
3.کد رمز رو میزنن و مبلغ درخواستی رو وارد میکنن
4. پول و کارت رو میگیرن و میرن
..........................................................
 و خدا بخیر کنه دخترا
1. با ماشین میرن دم بانک
2. توی آینه آرایششون رو چک میکنن
3. به خودشون عطر میزنن
4.احتمالا" موهاشون رو هم چک میکنن
5. توی پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن
6. توی پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن
7.بلاخره ماشین رو پارک میکنن و میرن دم دستگاه عابر بانک
8.توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن
9. کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه
10. کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون
11. دنبال کارت عابر بانکشون میگردن
12. کارت رو وارد دستگاه میکنن
13. توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یادداشت کردن میگردن
14.کد رمز رو وارد میکنن
15. یه ربع  قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن
16. کنسل میکنن
17. دوباره کد رمز رو میزنن
18.کنسل میکنن
19. به دوست پسرشون زنگ میزنن که طریقهء وارد کردن کد صحیح رو براشون بگه
20. مبلغ درخواستی رو میزنن
21.دستگاه ارور (خطا) میده
22. مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن
23. دستگاه خطا میده
24. بیشترین مبلغ ممکن رو درخواست میکنن
25.انگشتاشون رو برای شانس روی هم میذارن
26.پول رو میگیرن
27. برمیگردن به ماشین
28. آرایششون رو توی آینه چک میکنن
29.توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن
30. استارت میزنن
31.پنجاه متر میرن جلو
32. ماشین رو نگه میدارن
33. دوباره برمیگردن جلوی بانک
34. از ماشین پیاده میشن
35. کارتشون رو از توی دستگاه عابر بانک برمیدارن
36. سوار ماشین میشن
37. کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده
38.آرایششون رو توی آینه چک میکنن
39.احتمالا یه نگاهی هم به موهاشون میندازن
40.راه میفتن و میندازن توی خیابون اشتباه
41.برمیگردن
42. میندازن توی خیابون درست
43. پنج کیلومتر میرن جلو
44. ترمز دستی رو آزاد میکنن ( میگم چرا انقدر یواش میره ها )
45.به حرکت ادامه میدن
بعدشم میرسن خونه  دیگه بابا یه ماشالا بگین دیگه

نظر هم بدین


نوشته شده در تاریخ شنبه 89/1/14 توسط امیر سراجی
قایان در سن 14 تا 17 سال مانند کشور کره شمالی هستند:

قدرتی ندارند ولی ادعای قدرت و سرکشی می‌کنند.


در سن 18 تا 19 سالگى، مثل هندوستان هستند:

برای زندگی کردن 4 راه پیش روی خود می‌بینند. یا کنکور یا سربازی، به
عبارت بهتر (آشخوری) یا بیشتر مواقع عاشق میشن و تا صبح واسه عشقشون شعر
میگن و یا پایان زندگی و مرگ.


در سن 20 تا 27 سالگى، مانند کانادا هستند:

بسیار خون گرم و مهربان اوج جوانی، زیبا و دلربا، برای هر دختری خیلی
زود ویزای پذیرش صادر می‌کنند. در این دوران در تمام مدت از طرف جنس مخالف
زیر نظر هستن و برایشان دام‌های زیادی گسترانده شده است.


بین سن 27 تا 32 سالگى، مانند ترکیه هستند:

بدین معنا که در دام گرفتار شده‌اند و فقط به حرف رئیس بزرگ که همان خانومشان باشد گوش می‌دهند. پر از عشق.


در سن 32 تا 40 سالگى، مثل ژاپن هستند:

کاملا کاری شده‌اند. آینده روشن را در فعالیت شبانه روزی می‌بینند.


بین 40 تا 50 سالگى، مانند روسیه هستند:

بسیار پهناور، آرام و بسیار قدرتمند در جامعه و به عنوان راهنما و حلال مشکلات.


در سن 50 تا 65 سالگى، مانند کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق هستند:

با یک گذشته درخشان و بدون آینده.


بعد از 65 سالگى، شبیه عربستان هستند:

همگان فقط به خاطر مال و ثروت به آنها احترام می‌گذارند.


نوشته شده در تاریخ شنبه 89/1/14 توسط امیر سراجی



نوشته شده در تاریخ شنبه 89/1/14 توسط امیر سراجی
ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط امیر سراجی
اگر
شما ذاتا" انسان با کلاسی هستید که هیچ !!! در غیر این صورت باید از هر
فرصتی برای نشان دادن این موضوع استفاده کنید . شاید باورتان نشود ولی شما
می توانید از جراحت خود نیز برای کلاس گذاشتن استفاده کنید فقط کافیست
جواب های زیر را با اندکی قیافه موجه بیان کنید:

 
*
اگر شصت پای شما زیر اجاق گاز گیر کرده و شما ان را باند پیچی کرده اید هر
گاه علت آن را از شما جویا شدند باید جواب دهید : "موقع تکان دادن پیانوی
بابام پام مونده زیرش"

 
* اگر صورت شما بر اثر جوشکاری زیر آفتاب سوخته باید بگویید : "از اسکی آخر هفته نمی توانم بگذرم"
 
*
اگر به خاطر تک چرخ زدن با موتور براوو جلوی مدرسه دخترانه به زمین خورده
اید در جواب باید بگویید : "با موتور هزار داداشم تو جاده چالوس تصادف
کردیم"

 

* اگر انگشت دست شما به ماهیتابه پیاز داغ چسبیده علت آن را چنین بیان کنید : "دیشب با قهوه جوش اینجوری شد"

* اگر بر اثر ضربه ی چکش ناخن شما شکسته باید بگویید : "به سیم گیتارم گیر گیر کرده"
 
* اگر بر اثر زد و خورد در صف روغن کوپنی زیر چشم شما کبود شده جوابتان این باشد : "چند روز پیش توپ تنیس به صورتم خورد"
 
* اگر
صورت شما بر اثر خوردن خرمای خیرات و چای و شیرینی مملو از جوش شده علتش
را چنین وانمود کنید: "که خواهرتان از هلند شکلات زیادی اورده است"

 
* اگر مینی بوس شما در جاده خاکی چپ کرد و حسابی مجروح شدید بسیار عصبانی بگویید : "الکی می گویند زانتیا ایربگ داره "
 
* اگر کف دست شما به قوری سماور چسبید بگویید:"حواسم نبود میله ی شومینه زیادی داغ شد"
 
* اگر موها و ابروهای شما در چهار شنبه سوری سوخت جواب دهید:"بچه همسایه را از میان شعله های آتش بیرون کشیدم!

و کلی راه دیگه که خودتون باید فکر کنید و از اونا استفاده کنید ...




نوشته شده در تاریخ شنبه 89/1/7 توسط امیر سراجی
نظرررررررررررررررررررر




نوشته شده در تاریخ شنبه 89/1/7 توسط امیر سراجی
تست میزان علاقه


?سوال اول:
شما به طرف خانه کسی که دوستش دارید می روید.
دو راه برای رسیدن به انجا وجود دارد:
ـ یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می رساند ولی خیلی ساده و خسته کننده است
ـ اما راه دوم به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر است ولی پر از مناظر زیبا و جالب است.
حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوبتان انتخاب می کنید؟راه کوتاه یا بلند؟

سوال دوم:
در
راه دو بوته گل رز می بینید .یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای
سفید. شما تصمیم می گیرید 20 شاخه از رزها را برای او بچینید.
چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می کنید
(شما می توانید یا همه را یا از ترکیب دو رنگ انتخاب کنید)

سوال سوم:
بالاخره شما به خانه او می رسید .
یکی از افراد خانواده در را بر روی شما باز می کند.
شما می توانید از انها بخواهید که دوستتان را صدا بزند.
یا اینکه خودتان او را خبر کنید. حالا چکار می کنید؟



سوال چهارم:

شما وارد منزل شده به اتاق او می روید ولی کسی انجا نیست.پس تصمیم می گیرید رزها را همان جا بگذارید.
ترجیح می دهید انها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟

سوال پنجم:
شب
می شود شما و او هر کدام در اتاقهای جداگانه ای می خوابید..صبح زمانی که
بیدار شدید به اتاق او می روید:به نظر شما وقتی که انجا می روید او خواب
است یا بیدار؟


سوال آخر:

وقت برگشتن به خانه است ایا راه کوتاه و ساده را انتخاب می کنید؟

یا ترجیح می دهید از راه طولانی و جالب تر بروید؟

----------------------------------------------------------------

جواب ها :

جواب سوال اول:
جاده نشان دهنده عشق است اگر راه کوتاه را انتخاب کرده اید.زود و اسان عاشق می شوید.
ولی اگر راه طولانی را انتخاب کردهاید به اسانی عاشق نمی شوید.

جواب سوال دوم:
تعدا
رزهای قرمز نشان دهنده ان است که در یک رابطه چقدر از خودتان مایه می
گذاریدو تعداد رزهای سفید برعکس نشان می دهد که شما چقدر در ان رابطه از
طرف مقابلتان انتظار محبت دارید.به طور مثال اگر 18 رز قرمز و 2 عدد رز
سفید انتخاب کرده اید به معناست که شما 90% محبت می کنید و 10% انتظار
محبت از طرف مقابل دارید.

جواب سوال سوم:
سوال
سوم نشان دهنده طرز برخورد شما بامشکلات در یک رابطه است.اگر شما از اعضای
خانواده درخواست کرده اید که محبوبتان را صدا بزند به این معناست که شما
از مواجه شدن با مشکلات می ترسید و امیدوار هستید که مشکلات به خودی خود
حل شوند.ولی اگر خودتان به اتاق رفته اید که او را از حضور خود مطلع کنید
این نشان می دهد که شما با مشکلات روبرو می شوید و دوست دارید انها را هر
چه زودتر حل کنید.

جواب سوال چهارم:
محل
قرار دادن رزها نشان دهنده اشتیاق شما برای دیدن محبوبتان است. اگر انها
را بر روی تخت میگذارید نشان می دهد که دوست دارید او را زیاد ببینید.و
اگر انها را لب پنجره قرار می دهید یعنی اگر او را زیاد هم نبینید تحمل می
کنید.

جواب سوال پنجم:
سوال
پنجم نشان دهنده تفکر و طرز فکر شما در کاراکتر و شخصیت فرد محبوبتان است.اگر شما او را در حالی که خوابیده است در اتاق می بینید.این به این
معنی است که شما او را همانطور که است دوست دارید.و اگر او را بیدار دیده
اید یعنی انتظار دارید او مطابق میل شما بشود.


جواب سوال آخر:

راه بازگشت به خانه نشان دهنده دوام عشق شماست.اگر راه کوتاه را انتخاب
کرده اید مدت عاشق بودن و دوست داشتن شما کوتاه است و اگر راه بلند را
انتخاب کرده اید مدت زیادی در عشق خود پایدار خواهید بود .





نوشته شده در تاریخ شنبه 89/1/7 توسط امیر سراجی
اینم یه شعر عشقولانه برای شما دوستان عزیز بی زحمت نظرم بدین مرسی

از تو ننوشتم ، فکر نکن سرم شلوغه
توی زندگی یه وقتا ، تنهایی رمز عبوره
اگه از چشمات گذشتم ، فکر نکن عاشق نبودم
مطمئن باش توی دنیا ، دل به تو سپرده بودم
خیلی سخته بگی میرم ، وقتی می خوای که بمونی
وقتی می خوای تو خیالت ، شعرای قشنگ بخونی
من گذشتم از تو اما ، تو همیشه بهترینی
مثل اشکی واسه چشمام ، موندگاری و صمیمی
من می خواستم تو خیالم ، ازتو تا ابد بخونم
تنها باشم بی حضورت ، رازچشماتو بدونم
من می خواستم واسه دردام ، تنهایی خونه بسازم
با نت های مهربونیت ، شعرای قشنگ بسازم
می دونستم وقتی میرم ، دیگه تا ابد غریبم
حتی واسه چشم خیست ، بی وفاترین فریبم
شاید امروز که سیاهی ،رخنه کرده تو وجودم
بدونم که راستی راستی ، روزی عاشق تو بودم



نوشته شده در تاریخ شنبه 89/1/7 توسط امیر سراجی

شنبه
مرد : امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین ، امروز قراره من و زری با هم بریم «فال قهوه روسی یخ زده»
بگیریم . میگند خیلی جالبه ، همه چی رو درست میگه . به خواهر شوهر زری
گفته « شوهرت برات یه انگشتر بزرگ میخره » خیلی جالبه نه ؟ سر راه یه چیزی
از بیرون بگیر بیا

یکشنبه
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین ، امروز قراره من و زری بریم برای کلاسهای «روش خوداتکایی
بر اعتماد به نفس» ثبت نام کنیم . هم خیلی جالبه ، هم اثرات خوبی در زندگی
زناشوئی داره . تا برگردم دیر شده . سر راه یه چیزی از بیرون بگیر و بیا

دوشنبه
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین امروز قراره من و زری با هم بریم «شو»ی «ظروف عتیقه» . میگن
خیلی جالبه، ممکنه طول بکشه، سر راه یه چیزی از بیرون بگیر و بیار

سه شنبه
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین امروز قراره من و زری با هم بریم برای لباس مامانم که برای
عروسی خواهر زری میخواد بدوزه دگمه انتخاب کنیم . تو که می دونی فامیل
مامانم اینا (!) چه قدر روی دگمه لباس حساس هستند . ممکنه طول بکشه . سر
راه یه چیزی از بیرون بگیر بیا

چهارشنبه
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین ، امروز قراره من و زری بریم برای کلاس «بدنسازی» و «آموزش
ترومپت» ثبت نام کنیم . همسایه زری رفته ، میگه خیلی جالبه . ترمپت هم
میگند خیلی کلاس داره ، مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله ، سر راه یه
چیزی از بیرون بگیر و بیار

پنجشنبه
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین ، امروز قراره من و زری بریم با هم خونه همسایه خاله زری که
تازه از کانادا اومده . میخوایم شرایط اقامت را ازش بپرسیم ، من واقعا""
از این زندگی خسته شدم . چیه همه ش مثل کلفتها کنج خونه ! به هر حال چون
ممکنه طول بکشه ، سر راه یه چیزی از بیرون بگیر و بیا Rolling Eyes Rolling Eyes Rolling Eyes Rolling Eyes Laughing


نوشته شده در تاریخ شنبه 89/1/7 توسط امیر سراجی
خواهشا نظرم بدین!!
و خیابون خیلی با احترام از یه دختر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلوی چشماش از یکی دیگه بپرسید

پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه دختر بود قبل از سبزشدن چراغ دستتون رو بذارید رو بوق

توی اتوبان جلوی ماشین یه دختر خانوم با سرعت 50 کیلومتر حرکت کنید

توی جمع دخترای فامیل وقتی همشون دارن یه سریال می ببینن هی کانال تلویزیون رو عوض کنید

توی یه رستوران که چند تا دختر هم نشستن سوپ رو با صدای بلند هورت بکشید و نوش جان کنید

توی یه بوتیک که فروشندش دختره وادارش کنید صد رنگ لباس رو براتون باز کنه و در آخر بگید خوشتون نیومد و برید

توی جشن تولد یکی از دخترا فامیل تا اومد شمع ها را فوت کنه همه رو خاموش کنید

اگه یه دختر یه جا یه جک تعریف کرد بلافاصه بگید چقدر قدیمی بود

اشتباهات لغوی دخترارو موقع صحبت کردن تکرار کنید و بخندید

تو یه جمع دانشجویی و رسمی هنگام عکس گرفتن واسه دخترا شاخ بذارید

عید نوروز تمام پسته ها و فندق های سر بسته را بذاریید توی ظرف دختر مورد نظرتون

روزهای بارونی تا یه دختر دیدید و یه چاله پر آب و شما با ماشین بودید یه لحظه درنگ نکنید

اگه کلاس موسیقی می روید قبل از اجرای دختر خانوم مورد نظر پیچ های کوک گیتارش رو به چند جهت بچرخونید

تو دانشگاه از دختر مورد نظر یه جزو 1000 صفحه ای بگیرید و بعد از اینکه تمام صفحاتش رو جا به جا کردید بهش بر گردونید

چاق بودن و بی ریخت بودن دختر مورد نظر رو دم به ساعت به اطلاعش برسونید


به دختری که دماغش رو تازه عمل کرده بگید دکترش بد بوده و دماغش کوفته شده

شیشه نوشابه دختر مورد نظر رو حسابی تکون بدید و بذارید خودش درش رو باز کنه

زمستون وقتی همه جا یخ زده با دیدن زمین خوردن یه دختر با صدای بلند بزنید زیر خنده

از یه دختر ساعت بپرسید بعد از جواب دادن به ساعتتون نگاه کنید و بگین ساعتش عقبه

توی ساندویچی موقعی که چند تا دختر نشستن طوری که اونا هم بشنوند از حال بهم خوردن و گلاب به

روتون استفراغی که چند روز پیش داشتید تعریف کنید

توی یه جمع که چند تا دختر نشستن در گوشی صحبت کنید و بلند بلند بخندید

توی خیابون به یه قسمت از لباس یه دختر خیره بشید و بزنید زیر خنده (نمی دونید دختره چه حالی میشه)




نوشته شده در تاریخ شنبه 89/1/7 توسط امیر سراجی
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ

امیر سراجی

amir_farari2005@yahoo.com
bahar 20